پنج شنبه شب مهمون داشتم. پنج شنبه ها برای ما شاغلین روز کارهای خونه است، خریدو شستشو و ساماندهی میوه و گوشت و مرغ و نظافت و ... . من آشپزی و مهمون داری برام سخت نیست ولی وقتی همزمان میشه با این کارهای خونه دیگه به همه جای بدنم فشار میاد . خریدها رو همسر جان انجام میدن و نبات هم خیلی کمک می کنه با این وجود تقریبا تا بعد از ظهر درگیر روتین های پنجشنبه بودیم و از حدود ساعت 3 با تنی دردمند بساط مهمون رو با کمک نبات راه انداختیم . این دوستان که مهمونمون بودن معمولا سالی 2-3 بار می دیدیم ولی ایندفعه طولانی شد و از قبل از کرونا تا حالا نیومده بودن خونهمون. برای همین درجه پذیرایی رو یه کم بالاتر از حالت عادی تنظیم کردم. با توجه به ذائقه مهمونمون زرشک پلو و قیمه به عنوان غذای اصلی در نظر گرفتم، حمص و سالاد ماکارونی با دسر سه دقیقهای قهوه و سالاد فصل و ..... مهمونهای عزیزمون نزدیک ساعت 8 اومدن و دورهمی خوبی داشتیم تا نزدیک 11/5. بعدشم همسر جان زحمت شستشوی قابلمه و ظرف های غیر ماشینی رو کشید . من هم با کمردرد خوابیدم.جمعه هم نسبتا آروم بود . البته من با سردرد از خواب بیدار شدم ولی چون ناهار داشتیم ( از غذاهای شب قبل) ، نبات هم رفته بود خونه دوستش ، من تونستم استراحت کنم. چند قسمت سریال بلک لیست و پیاده روی هم توونستم تو برنامه داشته باشم.
سلام
دیگه شد ماه مرّگی!
اینقدر ننموشتم که دیگه نمی دونم از کجا بنویسم
سلام
این وبلاگتون داره از روزمرگی به هفته مرگی تبدیل میشه
سلام درست می گید
دل و دماغ نوشتن ندارم
همیشه به دورهمی عزیزم
ممنون نسیم جان
مهمونی دادن رو خیلی دوست دارم، دیشب به همسر میگفتم سه تا مهمونی باید بدم اما توان جسمیشو ندارم دیگه،جدیدا خیلی خسته میشم
اره منم دوست دارم، باید سعی کنیم مهمونی ها رو برای خودمون اسون بگیریم تا بهمون فشار نیاد.
با اینکه خسته شدین اما حس میکنم انرژی خوبی داشته مهمونیتون :))
آره همینطوره درست تشخیص دادی